عسل نازعسل ناز، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

عسل ناز مامان و بابا

دلم گرفت

1390/1/29 8:00
نویسنده : مريم
468 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قشنگم

از دیروز یه کمی حالم یه جواریی گرفتس نمی دونم چرا ولی از اونجایی شروع شد که:

niniweblog.com

دیرو من با زن دائی مریمت رفته بودیم دکتر اخه میدونی که داری پسر دایی

niniweblog.com

یا دختر دایی

niniweblog.com

دار میشی .

niniweblog.com

هر چی که باشه باید دوسش داشته باشی مهربونم

niniweblog.com

niniweblog.com

niniweblog.com

خلاصه اینکه رفته بودیم برای چک آپ وضعیت نی نی، توی مطب همه خانمای بودن که یا نی تو شکمشون داشتن و یا اومده بودن نی نی دار بشن، داشتن از نی نیاشون حرف میزدن و خوب یه جورایی خوشحال بودن. زیاد از حرفایی که بین اونا رد و بدل میشد خوشم نیومد و یه کم دلم گرفت که اگه منم قبل از عید اون جوری سره کارم نمیزاشتن منم الان خیالم از بابت نی نیم راحت بود

niniweblog.com

ولی عسلم اصلاً ناراحت این نبودم که چرا من باردار نیستم واونا هستم، ناراحت این بودم چرا من هنوز نمیدونم نی نیم به دنیا اومده یا نه؟

niniweblog.com

الان چند وقتشه؟

niniweblog.com

کجاست؟

niniweblog.com

شرایطش خوبه؟سردش نباشه؟

niniweblog.com

پیشه کیه جاش راحته ؟

niniweblog.com

niniweblog.com

niniweblog.com

niniweblog.com

اینجوری بود که یهو دلم یه جوری شد که حسش برام بد بود و ناراحتم میکرد اخه منم مثله اون مامانایی که اونجا بودن منتظره تو هستم شایدم بیشتراز اونا اخه تو برای من خیلی خیلی عزیزی تازشم اونا فقط 9 ماه توی انتظارن تازه میدونن بعد از 9 ماه دیگه نی نیشون میاد ولی من الان درست یک ساله که منتظره تو هستم وتو رو توی وجود خودم حس میکنم درست مثل همون مامانایی که باردارن ولی نمیدونم کی میخواد خدا این هدیه شو به من بده شاید یک سال یا دو سال ویا ......

niniweblog.com

niniweblog.com

خدایا هر چه زودتر بنا به صلاحه خودت این هدیه اسمونیه منو به من بده که من بیصبرانه منتظره این دختره عسلم هستم

niniweblog.com

خدایا قوربون اون بزرگیت برم الان بابا رضات بهم زنگ زد وگفت از بهزیستی باهاش تماس گرفتن وگفتن تا اخره اردیبهشت نی نیمونو بهمون میدن یعنی خدایا صدای من به گوشت رسید یا دله شکسته دیروزم داره یه کاری میکنه

شکر

شکر

شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت خدا

دوست دارم دوست دارمیه عالمه.

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

لیلا مامان علی
18 اردیبهشت 90 9:54
خدا رو شکر که انتظارت تموم شد بهار جون خدا رو شکر که دوران بارداری با موفقیت به پایان رسید و الان دختر گلت بغلته دارم یکی یکی یادداشت هاتو میخونم خیلی خوشحالم برات