بی تابی
عسل نازه مامانی دیروز حسابی مامانتو کلافه کرده بودی هر چند کلافه شدن اگه قرار از طرفه تو باشه با جونو دل میپذیرمش
اگه اشتباه نکنم خدا میخواد قشنگترین صدفای دنیا رو به تو هدیه بده که بتونی مثل بقیه ادما از همه نعمتای خدا بهره ببری........آره عزیزم داری دندون در میاری
تو که همین جوری توی شرایط عادی همش دستت تا مچ توی دهنت بود ولی حالا دیگه حسابی و با حرص این کارو انجام میدی قوربونه اون ملچ و ملوچچچچچچچچچچچچی که میکنی برم من
عزیزم شیرم که درست نمیخوری خلاصه امروز منو از کارو زندگی انداختی چون همش باید حواسم به تو میبود چون هر چی دمه دستت بود میکردی توی دهنت
خلاصه بعد از صحبت با بابارضایی مهربونت برات یه چیزی خرید که اروم شدی، مامانی برات ژل مخصوص دندون دراوردن نوزادان خرید وقتی مالیدم روی اون لثه های خوشکلت اروم شدی عزیزم
باباتم داش حال میکرد و میگفت اخ جون براش همشی میخرم بخوره عزیزم، البته بهتر میشه دیگه دست از این کاراش برمیداره اخه الان تا چشم منو دور میبینه هر چی دمه دستش باشه بهت میده دو روز پیش که تا به خودم اومدم دیدم داره بهت فالوده میده خلاصه اینکه باید حواسم به همه چی باشه دیگه