عکسای 5 ماهگی عسلی
دختره قشگم توی این روزی که این عکسای قشنگو ازت گرفتم روزی بود که وارد پنجمین ماه از شکوفتنت شده بودی دختره مهربونه مامانی اونقدر خانمی که من و بابا رضات باهات هر کاری کردیم باز به مامی خندیدی اخه من در طول روز فرصت نکردم ازت عکس بگیریم وقتی که شب لالا کردی اومدم یه عکس ازت بندازم که از خواب بلندشدی و از اونجایی بچه خوش رویی هستی صدات درنیومد ومن بابا نامردی نکردیم وکلی ازت عکس انداختیم تازه ساعتم ٢بعد از نیم شب بود جیگرتووووووووووووووووو برم خانمیه مامان
الهی بمیرم بچمو از خواب بیدارش کردیم
کلاهشو برم
قوربونتتتتتتتتتتتتت مامانی
چشماتو قوربونننننننن عسله مامان انگار که نه انگار ساعت چنده؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!
وای چقدر لباس عروس به دخملمون میاد
الهیییییی بگردم اگه بیدار نمیشدی اینقدر اذیتت نمیکردیم مامانی (اولش خواب بودی ناناز)
مامانی اینم عسله مامان در حین دیدن کارتون
مامان اینجا من و بابا هر کاری کردیم نخوابیدی در نتیجه مامان مدله قنداقی بستت البته برای چند ثانیه دوام نیوورد اخه اونقدر ورجه ورجه میکنی که تحمل نداری دست پاهات بسته باشه
اینجام باز دستاتو بستم ولی بازم داری شطونی میکنی
از خدا میخوام که همیشه سلامت باشی و همینجور پر تحرک و نازنین، عسل ناز قشنگم اینو بدون مامان وبابا خیلی دوست دارن به اندازه همه دنیا خیلی خیلی برامون عزیزییییییییییییییییییییییییییییییییی قشنگم.