یک روز برفی
دختره خوشکلم امروز هوا خیلی قشنگه همه جا سفیده و تمیزه عزیز مامان دلم می خواست توی هوای سرده زمستونی اداره نمیومدم و کنار دختر خوشکلم میموندم ولی خوب چه کنیم که شرایط این جوری ایجاب میکنه، پشت میزم به منظره نگاه میکردم و جای خالیتو توی بغلم حس کردم ملوسک مامان.
اینم نمایی از منظره کنار پنجره پشت میزم.
دختره قشنگم وقتی از حمام اومده بیرن
دیرو تولد بابا رضا بود دخترم هم با زبان شیرین کودکانه وقتی بابا رضا از در وارد شد.
گفت :
بابا یضا تبلودت مبالک باسههه
شیطون فقط منتظره با انگشت بره توی کیکالبته اینجا توسط بابا رضا تحت کنترله
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی